حسینحسین، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

حسین کوچولوی ناز گل گلی

بازم سلامم

سلام سلامممممم صد تا سلامممممممممم .اول از همه از دوست وبلاگیم ودوست عزیزم نازگل جونم تشکر میکنم .همیشه وب ما رو دنبال میکنن .نازی اگه خوندیبدون خیلی دوست دارم علیو ببوسش . حالا بریم سر اصل مطلب حسین اقا حسین اقا تغییری نکرده که نکرده فقط من پیر شدم عیب نداره بو زودی میره پیش دبستانی بهتر میشه ولی فهمیده اگه بره پیش بستانی دندونش میوفته میگه اصل ولش کن نتمیرم مدرسه به همین راحتی ههههه میگم مدرسه نری شغلت چی میشه میگه میرم نون خشکی بریم عکس ...
26 بهمن 1392

تولد گل خونمون

اخ اخ اخ چقد سخته این همه مطلب بنویسی بپره ..اخ الان حال منو کسینمیتونه درککنه بس که عصبی ام جونمواستون بگه تو این مدت غیبتیکه داشتیم یکیش تهران رفتنمون بود که لباسای عیدتو خریدیم یکیش هم تولد گل پسرمون بود که البته امسال هم مث هر سال یه تولد سه نفره گرفتیم بریم سراغ عکس این عکست مربوط به جاده فیروز کوه تو رفتن به تهران انقد ذوق داشتی صب نکردی کفشاتو پات کنم یعنی از سرما میلرزیدی یعنی فکر وذکرت شده بازی بهت میگم عکس بندازم ازت ..میگی مث زامبیا شدم یا نه برات یه عالمه کارت میذام تا باز کنی اما باز میبینم نشستی تو بازی اینجا هم برات بند انگشتی گذاشتم تا رفتم خودمو اماده کنم بهت یاد بدم بازی...
12 بهمن 1392
1